اولین برخورد
جوئل دخترش را از دست داده است و بعد از بیست سال قرار شده الی را به دست گروهی به نام فایرفلای برساند تا دانشمندان و دکترها روی او آزمایش کنند زیرا او تنها کسی است که با وجود گاز گرفته شدن هنوز آلوده نشده و سالم مانده است. او راز پیدا کردن پادزهر برای این بیماری است. وقتی قرار میشود این دو نفر همدیگر را همراهی کنند در ابتدا هیچ کدام موافق نیستند:
جوئل: واو واو، فکر نکنم ایده خوبی باشه
الی: مزخرف نگو! من با اون نمیرم
اما مجبور هستند که همدیگر را تحمل کنند. در ادامه داستان روابط کمی بهتر میشود اما هنوز هم کاملا خوب نیست و این بیشتر جوئل است که از شرایط پیش آمده ناراضی است. او حتی حاظر نیست وقتی الی برای نجات او برای اولین بار در عمرش آدم میکشد از او تشکر کند.
انتظار
جوئل و الی باید مدتی را منتظر یک نفر بمانند. جوئل روی کاناپه دراز میکشد.
الی: چیکار داری میکنی؟
جوئل: وقتمو میکشم
الی: من چیکار باید بکنم؟
جوئل: مطمئنم خودت یه فکری میکنی
جوئل خواب است ولی الی تنها روی مبل نشسته و به بیرون خیره شده است. او حتی نمیتواند راحت بخوابد.
سوت زدن الی
بین کلیکرها و دشمنان وحشی ناگهان صدای عجیبی شبیه باد شنیده میشود. جوئل فکر میکند صدای کلیکرهاست و خود را آماده مبارزه میکند که ناگهان چشمش به الی میافتد. خبری نیست و این تنها صدای الی بود که سعی میکرد سوت بزند ولی نمیتوانست و فقط صدای بادش میآمد! البته او چند مرحله جلوتر بالاخره موفق به سوت زدن میشود.
جوگرفتگی الی
جوئل و برادرش تامی به خاطر حمله دزدان به پایگاهشان مجبور میشوند الی را کنار ماریا، همسر تامی، تنها بگذارند و خود به جنگ دزدان بروند. بعد از جنگی سخت که حتی تا مکان پنهان شدن الی و ماریا نیز کشیده شده بود جوئل دوباره الی را پیدا میکند. الی با چنان شدت و هیجانی مشغول تعریف کردن صحنه هایی که دیده است میشود که گویی خود را هر لحظه آماده مرگ کرده بود.
الی: جوئل، اوه پسر! اونا داشتن از هر طرف میومدن و ماریا بهم گفت [در حالی که صدای ماریا را در میآورد] «باید فرار کنیم» و بعدش ما پریدیم پشت این میزها و اون مرده گنده با شاتگان وارد اتاق شد و بعدش…
جوئل: آروم باش آروم باش! بهم گوش کن. زخمی شدی؟
الی: البته که نه!
ترس از تنهایی
سم، پسربچه ای سیاه پوست و تقریباً همسن الی از او میپرسد:
سم: چجوریاست که تو از هیچی نمیترسی؟
الی: کی گفته که من از هیچی نمیترسم؟
سم: پس از چی میترسی؟
الی: بذار ببینم، عقرب ها ترسناکن… [بعد از کمی مکث] اینکه تنها باشم. از این میترسم که آخرش تنها بمونم.
همه به جز تو
الی وقتی میفهمد که جوئل قصد دارد او را به همراه تامی بفرستد و خودش کنار بکشد از دست جوئل ناراحت شده، یکی از اسب های تامی را برمیدارد و فرار میکند. اما جوئل از روی ردپای اسب او را تعقیب کرده و پیدایش میکند.
جوئل: اصلاً تا حالا فکر کردی که زندگی تو چقدر با ارزشه؟ هان؟ اینطوری فرار کردن و جونتو به خطر انداختن… خیلی کار احمقانهای بود.
الی: خب پس فکر کنم هردوتامون همدیگه رو نا امید کردیم.
جوئل: تو از من چی میخوای؟
الی: اعتراف کن که اینهمه مدت میخواستی از دست من راحت شی.
جوئل: تامی اینجاها رو بهتر از من میشناسه.
الی: لعنت بهش!
جوئل: متاسفم ولی من به اون بیشتر از خودم اعتماد دارم.
الی: اینقدر مزخرف نگو. از چی میترسی؟ که سرنوشتم مثل سم بشه؟ من نمیتونم آلوده بشم. من میتونم از خودم مراقبت کنم.
جوئل: تا حالا چند بار نزدیک بوده کارمون تموم بشه؟
الی: خب، تا حالا که عالی کار کردیم [و این اتفاق نیوفتاده].
جوئل: ولی اگه با تامی باشی بهتر از این هم میشه.
الی: ماریا در مورد دخترت به من گفت. من مثل اون نیستم. به خاطر اتفاقی که براش افتاده متاسفم ولی جوئل من هم اطرافیانم رو از دست دادم.
جوئل: تو اصلا نمیدونی از دست دادن یه نفر چه معنی میده.
الی: هر کسی برام مهم بوده یا مرده یا منو ترک کرده. همشون به جز توی لعنتی. پس دیگه بهم نگو با یه نفر دیگه امن ترم چون حقیقت اینه که اون موقع فقط ترسم بیشتر میشه.
جوئل: راست میگی… تو دختر من نیستی و منم کاملا معلومه که پدرت نیستم. ما هر دومون راه خودمون رو میریم.
الی میخواهد با جوئل بماند ولی جوئل نه. اما چند لحظه بعد از این مکالمه جوئل دلش به رحم میآید و تصمیم میگیرد به جای اینکه الی را با تامی به آزمایشگاه بفرستد خودش با الی به آنجا برود.
به میخ کشیده شدن جوئل
جوئل به خاطر حملهی یک نفر از ارتفاع سقوط میکند و درست روی میلگردی که روی زمین بود فرود میآید و میلگرد وارد بدنش میشود. الی که تا اینجا همیشه مورد مراقبت قرار گرفته بود حال باید جوئل را نجات دهد.
الی: به خدا قسم میخورم که تو رو از اینجا ببرمت بیرون. بعدا باید برام آواز بخونی [اشاره به حرف جوئل که قبلاً گفته بود در زمان کودکی میخواسته خواننده شود].
الی آخرین نفر را که مسئول نگهداری اسب بود، میکشد و جوئل را سوار اسب میکند و با هم فرار میکنند. در وسط راه جوئل از شدت درد بیهوش میشود و از اسب میافتد. در همین حال که الی با دستان کوچکش سعی میکند جوئل را دوباره بلند کرده و سوار اسب کند ولی نمیتواند، صحنه قطع میشود . صحنهی بعدی که میآید خبری از جوئل نیست و الی تنهاست. حال ما با تمام سوالاتی که در ذهن داریم باید الی را کنترل کنیم.
شاهکار Naughty Dog در به تصویر کشیدن این تضادهاست. زمستان سر رسیده و الی از جوئل مراقبت میکند. جوئل در اتاقی دراز کشیده و اگر دارو برایش فراهم نشود از عفونت خواهد مرد. الی وسط جنگل برفی شکار میکند، با افراد خطرناک معامله میکند و بالاخره موفق به پیدا کردن آنتی بیوتیک میشود.
یکی از صحنه های به یاد ماندنی و احساسی بازی اینجا رخ میدهد که الی آمپول ضدعفونی کننده را به جوئل میزند و خودش روی زمین کنار جوئل دراز میکشد و حتی بالش زیر سرش کوله پشتیاش است در حالی که جوئل بیمار را روی تشک خوابانده و روی او پتو انداخته است. الی با این شرایط شب را صبح میکند.
تکه تکه کردن سر دیوید
دیوید کسی بود که به الی 14 ساله به عنوان وسیلهای برای ارضای غریزههایش نگاه میکرد. دیوید یک بیمار روانی بود که کمبود داشت و حاظر بود برای رسیدن به خواسته هایش همه کاری کند. اما الی کسی نبود که به این راحتی ها باج دهد و در مبارزهی نفس گیری که با دیوید داشت دقیقاً 11 بار چاقو را بر سر دیوید فرود آورد و او را تکه تکه کرد؛ نه به خاطر اینکه به کشتن عادت کرده، حتی فکر به کاری که دیوید و دوستانش میخواستند با او بکنند برایش قابل هضم نبود.
زندگی ادامه دارد
جوئل به خاطر مراقبت و دارویی که الی به او رساند، در ادامه حالش بهتر شد و دوباره بعد از اتفاقاتی که برای الی افتاد به او ملحق شد و این دو نفر به ادامه سفرشان برای پیدا کردن دانشمندان و دکترها رفتند. حال جوئل هم مثل الی دیگر نمیخواهد از او جدا شود و به الی میگوید که قصد دارد بعد از همه این اتفاقات به او نواختن گیتار را یاد بدهد.
اما استثنایی ترین صحنه بازی قرار است چند لحظه دیگر رخ دهد. در طول بازی جوئل برای الی قلاب میگیرد تا او به بالا رفته و برای مثال نردبان را برای جوئل پایین بیندازد. حال دوباره جوئل از الی درخواست میکند که از قلاب بالا برود و نردبان را پایین بیندازد. دوربین مثل همیشه روی صورت جوئل زوم شده و منتظر الی است اما برخلاف دفعات قبلی خبری از الی نیست. الی در فکر اتفاقاتی است که بر سرش آمده که فریاد جوئل حواسش را سر جایش میاورد. بالاخره الی از قلاب بالا میرود و بعد از پرت کردن نردبان به پایین چیزی حواسش را پرت میکند و بدون اینکه منتظر بماند جوئل از نردبان بالا بیاید از صحنه دور میشود. گویا چیزی دیده است که تا به حال حتی فکرش هم نمیکرده.
باز هم نبوغ سازنده بازی گل کرده است. جوئل از نردبان بالا میرود و از پنجره بیرون را نگاه میکند تا شاید چیزی که باعث شگفتی الی شده را ببیند اما خبری نیست. الی آنطرفتر دوباره جوئل را صدا میزند که اینجا بیاید. چیزی که گیمر به عنوان جوئل بعد از چندین ساعت تیراندازی و خشونت و وحشی گری قرار است ببیند تنها به یک دلیل در بازی گنجانده شده است: این که زندگی هنوز هم ادامه دارد. علت شگفتی الی دیدن زرافه هایی است که گویا از باغ وحش فرار کرده اند و در محیط بیرون مشغول زندگی هستند. موزیک بی نظیری که در پس زمینه نواخته میشود و گویا فقط و فقط برای همین صحنه ساخته شده است، چنان صحنهی نابی به وجود میاورد که مطئمناً جزو بهترین لحظات تاریخ دنیای بازیهای ویدیویی شناخته خواهد شد. صحنهای که در آن الی سر یکی از زرافه ها را نوازش میکند گویا نفس تازهای به الی بخشیده است. الی که بعد از این اتفاقات همیشه در فکر بوده و حتی حرف های جوئل را بعد از دو سه بار تکرار کردن میشنیده دوباره به زندگی امیدوار شده و گویا همه چیز را فراموش کرده است.
دنیای من
بعد از اینکه فایرفلای ها جوئل و الی را پیدا میکنند، جوئل متوجه میشود که دکترها میخواهند جمجمهی الی را جراحی کنند تا به کمک مهندسی معکوس پادزهری برای این بیماری پیدا کنند. جوئل بعد از اینهمه اتفاقات باید تصمیم بگیرد: الی بمیرد و پادزهر درست شود یا الی را نجات دهد و مانع پیدا شدن درمانی برای این بیماری همه گیر شود. اینجاست که مشخص میشود جوئلی که همه تا الان فکر میکردیم قهرمان داستان است تبدیل به ضدقهرمان داستان یا بهتر است بگویم یک مرد عادی میشود که نمیتواند جلوی احساسات خود نسبت به دختری که همسن دختر از دست دادهاش است، بگیرد. جوئل همه را میکشد و به اتاق عمل میرسد، الی را در آغوش میکشد و در میان محاصره فایرفلای ها به دنبال راه خروجی میگردد.
جوئلی که در ابتدای بازی دخترش را در آغوش گرفته بود و سعی میکرد از دست آدمهای بیمار و وحشی شده او را نجات دهد حال در انتهای بازی باید الی را در آغوش بگیرد و او را از دست انسانهایی نجات دهد که میخواهند ریشه همان بیماری را بخشکانند. اوج هنر Naughty Dog در به تصویر کشیدن چنین صحنههایی است که نشان میدهد عشق نه تنها بین دختر و پسر جوان میتواند رخ دهد بلکه میتواند چنان شعلهای در قلب یک مرد بنشاند که حاظر شود برای چند لحظه بیشتر در کنار الی بودن، دنیا را نابود سازد. جوئلی که هنوز ساعتی که از دخترش کادو گرفته بود بعد از اینهمه اتفاق در دست دارد و گویا میخواهد الی جای دخترش را پر کند.
جوئل حتی مارلن، زنی که ماموریت رساندن الی به دکترها را به جوئل داده بود، را هم میکشد. حتی درخواست مارلن مبنی بر اینکه او را نکشد را هم نمیپذیرد و بلافاصله او را به قتل میرساند زیرا از این میترسد که ممکن است به دنبال الی بیاید و دوباره او را از جوئل دور کند. جوئل الی را به پایگاهی که تامی و همسرش ماریا در آن زندگی میکنند میبرد و میخواهد ادامه زندگی اش را با الی آنجا بگذراند. وقتی الی به هوش میاید جوئل به دروغ به او میگوید که فایرفلایها به دلیل شکست خوردن آزمایشات قبلی دست از پیدا کردن یک پادزهر برداشته اند و برای همین دیگر کاری با الی نداشتند.
آخرین صحنه احساسی بازی هم در آخرین ثانیههای بازی و قبل از شروع تیتراژ با آن موسیقی فوق العاده Gustavo جایی است که الی به جوئل میگوید قسم بخور که هر چیزی به من گفتی راست است و جوئل با اینکه دروغ گفته قسم میخورد و بازی تمام میشود. یک پایان بینظیر که نمیدانی تلخ است یا شیرین. الی که عاشقش شدی را هنوز هم داری ولی نتوانستی دنیا را نجات دهی.
برای خود من این پایان شیرین بود. از وقتی که مارلن گفته بود بعد از عمل الی زنده نخواهد ماند وقتی به آینده فکر میکردم نمیتوانستم با آن کنار بیایم. شخصیت پردازی الی به قدری عالی است که به نظر من بهترین شخصیت مونث تاریخ هم میتواند باشد. برای همین وقتی در پایان بازی الی را پشت ماشین دیدم که زنده است حالم خوش شد. من هم مثل جوئل دنیا دیگر برایم اهمیتی نداشت چون حالا الی دنیای من بود…
واقعا عالی بود به این میگن قلم دستت درد نکنه خیلی قلمتو دوست دارم اقا حسین.ممنون.
دستت درد نکنه حسین جان
واقعا الی فوق العاده بود، اون زروافه ها اون رفتارهای الی قبل از دیدن زرافه ها اصلا طوری برنامه ریزی شده بودن که ادم محو روایت داستان و شخصیت پردازی بازی میشد.
امیدوارم این بازی ادامه ای نداشته باشه
ممنون حیف شد نمیتونم بازیش کنم راستی یه چیزی میدونم بیربته 😀 لطفا یه ترینر سالم واسه بازی OVERLORD 2 معرفی کنید تا دانلود کنم
http://www.gameburnworld.com/gp/trainers/overlord2.shtml
درود
به خاطر همینه که بازی وود میام . به خاطر این دست به قلم بی نظیر . به خاطر این مطالب بی نقص . احسنت به نویسنده احسنت
سپاس و بدرود
از همه دوستانی که لطف دارن ممنونم.
عالی عالی یکی از بهترین مطلب هایی بود که تا حالا تو نت خوندم مطمئنم اگه شکسپیر هم این بازی رو بازی می کرد نمی تونست یه چیزی مثل این بنویسه فقط متاسفم که هنوز نتونستم این بازی رو بازی کنم چون هیچ کدوم از مغازه های لعنتی این جا این بازی رو ندارن
ممنون
این بازى براى Xbox هست یا نه
نه، فقط برای PS3 هست و خواهد بود.
و همچنین با کیفیت فوق العاده زیبای بلوری برای PS4 هم هست!
به عنوان یک گیمر حرفه ای بهترین بازی بود که تا حالا بازی کردم!عالی عالی عالی…
و همچنین مرسی از قلم زیباتون که جذابیت های این بازی فوق العاده رو چندین برابر کرده❤️
اون موقع که من جواب دادم خبری از نسخه PS4 نبود!
خواهش میکنم لطف داری.
برای ps4 هم هست
من خودم اخرای بازی هم
مرسی برای زحمتتون
من فک کردم کپی کردی مطالبو ولی نه
دستتون درد نکنه
جوئل به دروغ به او میگوید که آدمهای دیگری هم مانند الی هستند که این بیماری روی آنها اثر نمیکند. این دروغ نیست در مرحله اخر یه دستگاه ضبت صدا پیدا می کنی که نشون میده که ادم های مانند الی بوده و یه ضبت صدا دیگه که پیدا می کنی نشون که همه اون ازمایش های روی اون افراد با شکست مواجه شده .جوئل فقط اون قسمت دروغ گفت که فایرفلای از پیدا کردن درمان برای این بیماری دست کشیده است . و اون ازمایشی که می خواستن بروی الی انجام دهند امکان داشت اصلان نتیجه نداشته باشد و فقط باعث کشته شدن الی می شد . پس شاید جوئل یک قهرمان است نه یک ضد قهرمان
حرف شما درسته ولی بازم جوئل راستشو نگفت! اونطوری که جوئل گفت آدم فکر میکنه افراد زندهای هم مثل اون هستن و اینو نگفت که همشون مردن و دیگه کسی جز الی نیست.
به هر حال من یه ویرایشی میکنم. ممنون از اینکه گفتید.
من که با حرف آقا نیما حال کردم.
ممنون حسین جان عالی بود.
در مورد دروغ جوئل، اتفاقاً در مورد سایر افراد تست شده هم به نظر میرسه که دروغ گفته بود. توی اون توضیحاتی که در مورد سایر افراد داده میشه، گفته نشده که اونا هم مثل الی بدنشون ایمن هست. حتی یه جاییش گفته میشه که الی با همه نمونه های قبلی فرق میکنه و آزمایش روی الی میتونه نسل بشر رو نجات بده و یه چیزی در حد پنیسیلین باشه که تاریخ پزشکی رو متحول کرد. یا مثلاً گفته میشد که صدها نفر جونشون رو از دست دادن تا به این نمونه (یعنی الی) برسیم. همین موضوع نشون میده که الی با نمونه های قبلی متفاوت بود و احتمالاً منظورشون از نمونه های قبلی، انسان های معمولی مبتلا به این بیماری بوده.
ممنون
حرف شما هم قابل احترامه. کلا این موضوع دقیق دقیق گفته نشد و میشه هر جور برداشت کرد ولی به نظر من هم الی منحصر به فرد بود.
Big like for this awsome details👍🏻👍🏻👍🏻
اقا حسین اگه گفتی کاپیتان price در چه نسخه هایی از call of duty حضور داشته؟
اطلاعات عمومی میسنجی؟ 😀
علاوه بر سری MW تو نسخه های اول (2003) و دوم (2005) هم بوده:
http://static.gamesradar.com/images/mb/GamesRadar/us/EXCLUSIVE%20RIGHTS/Exclusive%20Games/C/Call%20of%20Duty%204/Everything%20Else/story%20so%20far/Finished/price_edit_v2–article_image.jpg
کاپیتان پرایس و سندمن (MW3) اکسیرجونی خوردن
چون توی یکی از مراحل MW3 سندمن زیر تانک رفت!
امابا نامردی نویسنده مرد پس پرایس هم میتونه بمیره.
پرایس حدود 300 سال داره!
ایولا خیلی فقط فکر میکنن تو سری mw هست. راستی میگن mw 4 و هم میخوان درست کنن یعنی صحت داره؟
شایعست. تایید نشده
نه بابا . فعلا می خوان که call of duty : ghosts رو درست کنن.
فکر نمیکنم.چون اکتیویژن اعلام کرد ساختن سری بازی های advanced warfare رو شروع کرده و با توجه به پایان MW3 تقریبا انتظار میرفت که MW تموم شده چون دیگه هم مکراو و هم پدرش مردن و تمام دوستان ما یا لااقل بیش ترشون مردن و فقط کاپیتان پرایس میمونه که مشالا رمز جون بی نهایت زده 😀
یک سوال کاپیتان پرایس در سری بازی های advance warfare هم حضور داره؟ :S
در حالی که فقط چند ماه دیگر تا عرضه بازی فوق العاده زیبای Call of Duty Modern Warfare 4 MW4 باقی مانده است اخبار جدید از جزئیات این بازی به گوش می رسد .
بیل مورای بازیگر نقش شخصیت کاپیتان پرایس Captain Price در مجموعه بازی هیجان انگیز Call of Duty اخیراً تایید کرد که چهارمین نسخه این بازی برای کنسول بازی X Box عرضه خواهد شد و بسیار شبیه به Black Ops 2 خواهد بود .
بیل مورای : ” بله دوشنبه گذشته من ملاقاتی با شرکت Infinity Ward ( تولید کننده این بازی ) درباره نسخه بعدی این بازی یعنی Modern Warfare 4 داشتم ، من در حال کار بر روی این نسخه همانند نسخه قبلی یعنی Modern Warfare 3 هستم ، صدای من به جای کاپیتان پرایس در کلیه نسخه های قبلی این بازی و سری Modern Warfare مشخص بوده است که با این شخصیت عجین شده ام .
خبر هیجان انگیز این است که : بیل مورای که نقش صدای کاپیتان پرایز را که یک افسر خشن نیروهای S.A.S بریتانیا در هر دو سری Modern Warfare 2 , 3 است بنابراین باید نقش صدای او را نیز در سری بعدی یعنی Modern Warfare 4 بر عهده بگیرد و آن را ادامه دهد چون این شخصیت در این سری جدید هم نقش اساسی را در بازی دارد و بیشتر بازی خورها و دوستاران این بازی و شخصیت کاپیتان پرایس صدای او را همیشه در ذهن دارند.
هنگامی که دو هفته تا عرضه Call of Duty Black Ops 2 در تاریخ 13 نوامبر مانده بود . نباید شگفت انگیز باشد که بر روی سری دیگر این بازی یعنی Modern Warfare کار کند .
در گذشته کار بر روی این مجموعه بین دو استودیو بازی ساز یعنی Infinifty Ward و franchise تقسیم می شد . پس مشکلی برای ساخت Modern Warfare 4 قبل از این نبود . اما با توجه به این خبر جدید به نظر می رسد ترجیح می دهند که آگاهی بیشتر از آن و اخبار جدید را زودتر منتشر کنند قبل از اینکه دیر شود .
این خبر شایعست و حتی منبعی که اونو ترجمه کرده توش دست برده! چند ماه به انتشار ghosts مونده که اینا اسمشو عوض کردن گفتن چند ماه به انتشار mw4 مونده که کاملا اشتباهه. ولی بیل مورای اون حرف ها رو زده ولی ممکنه اونم اسمشو اشتباه گفته باشه یا شایدم در آینده برنامه دارن مدرن وارفیر 4 رو بسازن.
هنوز چیزی مشخص نیست و همه منتظر ghosts هستیم.
درسته. من که منتظر ghosts میمونم. آخه خیلی باحاله.در ضمن اینکه همه می گن ghosts قراره بیاد نه MW4. مگر اینکه MW4 بعد از ghosts بیاد.
خیلی ممنون حسین جان عالی بود
فقط یه چیزی, اونجا که سم از الی می پرسه از چی می ترسی, الی می گه از scorpions, فکر کنم عقرب منظورش بوده نه عنکبوت
اره راست میگی پوریا جان. اصلاح شد
ممنون از اینکه گفتی
Perfect
داستان بازی به قدری کند پیش میرود که گیمر می خواهد بازی را نصفه کاره رها کنه ولی میل به دیدن اخر بازی کمی گیمر را پشیمان میکند ولی در هر حال بازیی نبود که منو ارضا کنه تا اخرشم رفتم ولی بازی خیلی ساده تمام شد و به نظر من نیمه کاره…شاید قسمت2 هم براش درست کنن…ولی در هر حال از نقد بازی خوشم اومد…مرسی
راستی حسین جان در رابطه با گرن توریسمو 5 مطلبی در باره سیو کامل این بازی در دست نداری؟من نزدیک 3 ساله که این بازیو تو دست دارم ولی اخر نداره من الان لوله 30 هستم ولی…
بازی نکرده به این نکات ریز پی برده
تازه نویسنده اگه بازی رو بازی میکرد چی میشد!
ایول داری/
سلام واقعا بابت تهیه این مقاله ممنون.
واقعا الی یکی از بهترین شخصیت های مونث نسل هفتم و شایدم دنیای گیم است واقعا تاثیر خوب وتاثیر گذاری روی من گذاشت و اون جایی که صدای الی از پشت ماشین اوند یک نفس راحت کشیدم ولی در کل ممنون بازم این کارهاتون را ادامه بدید.
واقعا بازیش محشر بود من بعد از یک سال بازی انلاین که منو متاد کرده بود نشستم تازه بازیشو تموم کردم و واقعا یکی از این بازی هاست که تموم میشه ادم ناراحت میشه و ممنون از اقا حسین دستت درد نکنه
سلام
عالی بود،این بازی بیشترین تاثیر رو بازیباز داره واقعا ازش لذت بردم.
تو اون خط آخر که گفتی الی دنیای منه ، یه چیزی فهمیدم و با خودم اینو گفتم:«بسوزه پدر “ع ش ق”»
خب اره من عاشق الی شدم و این به معنای این نیست که بهش چشم بد دارم! عشق بین هر چیزی میتونه باشه… الی هم جای خواهر کوچک من جا داره!
Motmaen hastyn in bazi dar ayande baraye pc nemyad hossein jan?
بله مطمئنم. احتمالش زیر صفره
سلام… سایتت رو خیلی تصادفی پیدا کردم و حقیقتاً ازش لذت بردم… خیلی خوبه، در حقیقت زیادی خوبه… عادت ندارم سایتی فارسی اینقدر خوب باشه… همیشه برقرار باشی انشالله… راجع به بازی یک ماه پیش یه مطلبی نوشتم… دوست داشتید یه نگاهی بهش بندازید
http://www.masoudz.com/%d8%a2%d8%ae%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%85%d8%a7
ممنونم مسعود جان، نظر لطفته.
اتفاقا همون موقع که بازی تازه اومده بود این مطلبت رو خونده بودم و ازش لذت بردم.
شما هم موفق باشید
دستت درد نکنه من این بازی رو تمام کردم و یکی از بهترین بازی هایی بوده که تا حالا بازی کردم و اگه اینو نمیخوندم نمیدونستم داستانش چیه
نقد خوبی بود
راستی چرا قالب سایتتون انقدر در هم ورهمه خب یه اسلایدشو تمیز می زاشتید
ممنون
منظورتون از در هم بر هم چیه؟
من تازه این مقاله رو خوندم
مقاله تون خیلی زیبا بود…
واقعا زیبا مینویسید
ممنونم
ممنونم
واقعا زیبا بود و بی طارف لذت بردم
خواهش میکنم. قابلی نداشت
داستان بازی رو ک کامل میدونستم وتموم کرده بودم.اما مقاله حسین آقا ی اثر هنری بود!
دمت گرم!
راستی تو IMDB هم برین همگی 10 ستاره رو ب The last of us بدین. خدارو چ دیدین، ی وقت دیدین ی انگیزه ای شد برا Nughty dog برا ساخت the last of 2.
همگی در پناه حق.
ممنونم جابر جان.
خود ناتی داگ چند روز پیش گفت ساخت نسخه دوم 50 50 هست. یعنی احتمالش هست که بسازن
حسین واقعا لذت بردنم خلاصه
thank you 🙂
آقاد دمت گرم.ی جوری نوشتی یلحظه خودموتوروزبرفی و داستان تصورکردم. ی لحظه جی تی آی وی ک انقدرمنتظرشم ازسرم پرید.واقعاخیلی جالب نوشتی.
اصلاتوبایدنویسنده بشی
راستیlast of usنسخه دومش هم قراره ساخته شه
آقای نویسنده پس این چه نقدی هست که نوشتی چرا دیوید رو متجاوز به عنف خطاب میکنی بابا دیوید فقط یه بدبختی بود که تو زندگی هیچ شانس نداشت بیچاره مریض روانی شده بود از بده روزگار مگه نه اهل این کارا نبود
دوست عزیز قبل اینکه اینطوری کامنت بدی حداقل یکم تحقیق کن! این مسئله توسط سازنده بازی تایید شده و کاملا از دیالوگ ها معلوم بود.
معذرت میخوام
به نظر من اصلا به پای gears of war نمیرسه ، gears of war خیلی هیجانی تر و باحال تره !!!!!
Kheyliii aliii neveshti dame shoma garm vaqean lezat bordam, faqat mishe khaheshan darmorede left behind y tozihi bedi? Mamnoon misham j bedi
داستان جالبی بود.
فوق العاده بود
اشکم در اومد اخرش باحال بود…
داستانت واقعا خارقالعاده بود من اول بازیشو کامل تا اخر بردم بعد اومدم داستانشو بخونم البته از قبل یکی از دوستام داستانشو دست و پا شکسته گفته بود ولی داستان شما خیلی به دلم نشست حس کردم که یه فیلم دیدم خیلی ممنون از توضیحات و داستانی که درباره ی بازی نوشتی
این بازی به پلتفروم هایی است؟
فوق العاده بود. من برای بار دوم تمومش کردم.
دربارهی left behind یه مطلب بنویس به نظر من تکمیل کننده شخصیت الی همین dlc دو ساعته بود.
این که چطوری از جوءل مراقبت کرد و چطوری بهترین دوستش رو از دست داد.
ممنونم از متن زیبایی که نوشتید.
به بینید و توی یک سایت یک نظریه راچب مصونیت الی خواندم که به نظرم درست بود
اونجا میگفت که خود الی خاص نیست بلکه توسط یک زامبی گاز گرفته شده که باعث این میشه که اون فرد مبتلا به خودش مثل بقیه نشه