یک جزیره جنگی بزرگ انقدر بزرگ که می تونی از این طرف جزیره به ان طرف ان پیاده روی کنی انقدر بزرگ که مدت زمان طولانی وقت می خواد تا بتونی کل جزیره را دور بزنی و هر از گاهی هم دل به اب بزنی و از مرجان های ته اب لذت ببری. البته این...

+
×
یک جزیره جنگی بزرگ انقدر بزرگ که می تونی از این طرف جزیره به ان طرف ان پیاده روی کنی انقدر بزرگ که مدت زمان طولانی وقت می خواد تا بتونی کل جزیره را دور بزنی و هر از گاهی هم دل به اب بزنی و از مرجان های ته اب لذت ببری. البته این...
یه مرد خسته و تنها که تو یه مزرعه ی دور افتاده جلوی خونش روی صندلی لم داده و داره سیگار میکشه. مردی که ترسی از از دست دادن کسی یا چیزی نداره چون تنها برای خودش زندگی میکنه...
آشنایی و تماس با من