خب بعد از مدت ها با قسمت چهارم از سری پست های خاطرات یک گیمر همراه شما هستم! بدون هیچ مقدمهای بریم سر عکس ها:
+
×
خب بعد از مدت ها با قسمت چهارم از سری پست های خاطرات یک گیمر همراه شما هستم! بدون هیچ مقدمهای بریم سر عکس ها:
یه مرد خسته و تنها که تو یه مزرعه ی دور افتاده جلوی خونش روی صندلی لم داده و داره سیگار میکشه. مردی که ترسی از از دست دادن کسی یا چیزی نداره چون تنها برای خودش زندگی میکنه...
آشنایی و تماس با من