اواسط بازی Spec Ops: The Line و بعد از چندین ساعت کشت و کشتار به جایی میرسید که به نظر میرسد پایگاه نظامی دشمنتان است. برای رسیدن به هدفتان مجبور هستید از وسط آن عبور کنید. درست زمانی که شاید فکر کنید حوصلتان از کشتن این همه سرباز سر خواهد رفت ناگهان Walker، شخصیت اول بازی، به یکی از هم تیمی هایش اشاره میکند که خمپاره حاوی فسفرهای سفید را آماده کند تا به کمک آن دشمنان را از بین ببرید و اینگونه کارتان راحت تر شود.
دوربین به آسمان فرستاده میشود، شما محل برخورد موشکها را به سبک بعضی از مراحل Call of Duty مشخص میکنید و سپس فسفرهای سفید روی سر دشمنان فرود می آید. اما نکته عجیبی وجود دارد. بازتاب چهره Walker روی صفحه نمایش نشان داده میشود. گویی سازندگان قصد دارند پیامی به شما برسانند.
بعد از اتمام شلیک موشک ها بازی شما را مجبور میسازد از میان خرابه هایی که خودتان باعث آن شده اید عبور کنید. سربازانی را میبینید که بدنشان سوخته است، یکی پایش را از دست داده و با اینکه میداند آخرین لحظات عمرش است اما باز هم خود را به گوشه ای میکشاند تا شاید از دید شما و گلوله هایی که احتمال دارد به او بزنید پنهان شود. شاید بخواهید قضیه را اینگونه توجیه کنید که این جنگ است و آنها هم آدم بدهای داستان هستند. اما به سرعت میفهمید که اشتباه میکرده اید.
ناگهان یکی از سربازان که آخرین نفس هایش را میکشد، توجه شما را به خود جلب میکند. با صورتی سوخته سر خود را بالا میآورد، از شما میپرسد «چرا؟ … ما داشتیم کمک میکردیم…» و به گوشه ای اشاره میکند و میمیرد. در واقع اینها سربازانی بودند که مسئولیت حفاظت از شهروندان بیگناه را داشتند و برای همین آنها را در اتاقی جمع کرده بودند. اتاقی که شما با تصمیم خودتان برای راحتی خودتان با فسفرهای سفید خرابش کردید.
Walker به اتاق میرود و جنازه های سوخته افراد بیگناه را میبیند. اینجاست که یکی از صحنه های دراماتیک سال 2012 رخ میدهد. کودکی در آغوش مادرش و در حالی که مادر دستش را روی چشمان دخترش گذاشته تا شاهد صحنه های دلخراش نباشد، سوخته است و استخوان های صورتش پیداست. ناخوداگاه به لحظه ای که موشک ها را پرتاب میکردید می افتید و تصویر Walker را روی صفحه نمایش به یاد می آورید. دیگر باید پیام سازندگان بازی را به خوبی فهمیده باشید. همه ی این جنایتها تصمیم خود Walker یا بهتر بگویم کار خود شما بود…
عالی بود…….مطلبی کاملا کوتاه ولی گیرا
متن زیبایی بود و داستان عجیب …
بازی زیاد نمی کنم چون روحم را به هم میریزد ولی خدایش هیچ وقت نمی خواهم این بازی را انجام دهم چون احساسات آدرم را تغییر میدهد و آرامش را میگیرد.
حالت خوب نیستا از من می شنوی برو دکتر چرا مثل دخترا حرف میزنی
من فقط میکشم میرم جلو.هر کی باشه میکشمش.بازیه ها
به نظرم اونجاس باحال بود که دوستش رو إعدام میکنن من اونجا عصبی شدم همه مردم رو بستن به رگبار به نظرم بازش خیلی قشنگ بود
من واقعا این بازیو تا اخر رفتم بعد از دیدن این صحنه ها خیلی ناراحت شدم البته از مرگwalkerهم بدم اومد چون شخصیت داستان هیچ وقت نباید بمیره واقعا انتظار نداشتم 10ساعت وقتمو گذاشتم اخرشم مردم ولی از مقاله شما ممنونم
داستان این بازی فوق العاده هستش…مخصوصا 3 پایان بازی…که بنا به کارهای شما رخ میدهد…البته انتخاب های دیگری هم در طول بازی وجود داره….و در آخر دبی رو به خوبی به تصویر کشیده بود….از اون بازی های تاثیر گذار هستش………..
خاک تو سر واکر که همه رو با توهماتش به کشتن داد.
be nazare man walker shakhsiat khoobi bood chon nemidoonest ke in etefaghat miyofte va mardom bi gonah koshte mishan
حوصله سربر ترین بازی عمرم بود
کاملا کپی از روی ghost ricon
یکی از بهترین هایی بود که بازی کردم…چون بنده از اون دسته کسانی هستم که بیشتر به داستان اهمیت میدم این بازی واقعا خواسته های منو از این جهت بر آورده کرد…
4 پایان مختلف،ارزش تکرار بازی رو خیلی بالا برد…
این صحنه ای هم که آقا حسین توصیف کرده هیچ وقت از یادم نمیره…خیلی ناراحت کننده بود…
دقیقا!
من بی انصافی بعضی ها رو نسبت به این بازی درک نمیکنم. بازی خیلی خوبی بود…
آقا حسین بازی خوبی بود ولی یه سوال دارم من نمیدونستم این بازی سه پایان داره من اونطوری تموم کردم که مرده گفت به آینه شلیک کن منم ماشه رو کشیدم و اونطوری اون مرد و ما همه چی رو فهمیدیم.بعدش یه چن تا سرباز اومدن گفتن سلاحتو بنداز منم سلاحو انداختم و دستگیرم کردن حالا این پایان خوبه بود یا بده؟اگه اون یکی پایان هارو بگی ممنون میشم
بازی چهار تا پایان داره:
1. میتونی بذاری Konrad واکر رو بکشه یا خودت خودتو بکشی
2. یا تسلیم اون سربازها میشی
3. یا بهشون شلیک میکنی و وسط مبارزه میمیری
4. یا بهشون شلیک میکنی و همشون رو میکشی
اطلاعات بیشتر اینجا:
http://en.wikipedia.org/wiki/Spec_Ops:_The_Line#Endings
من واسه به دست اوردن این چهار پایان خودمو به ابو اتیش زدم از مدرسه فرار میکردم میومدم واسه بازی کردن الان که فکر میکنم ارزششو داشت 😀 خدایی ارزششو داشت
اقایون. درسته حق با شماست
ولی ghost ricon یکی دو هفته قبل از spec ops اومد .
اگه کسی قبلش اونو بازی می کرد دیگه حوصله برای تموم کردن این بازی نداشت . درسته داستانه جالبی داشت ولی موقعی اینو می فهمی که بازی رو تموم کنی … اگه بازی رو تموم کنی .
تمام موهای تنم سیخ شده جان حسین
من این رو بازی نکردم ولی اگه واقعا همچین کاری کردن خیلی میتونه تاثیر گذار باشه
صنعت بازی اینه!!!!!
اره همین کارو کردن که من نوشتم 😀
خوبه، هدفم این بود که طوری بنویسم خواننده به فکر فرو بره!
تقصیر ماست ! :((
in bazi akhrshe khili bahale
من خودم بار ها و بار ها این بازی رو بازی کردم و 100 بار شاهد این صحنه بودم… اصلا خیلی تاثیر گذار هست ! مخصوصا اونجا که میرسن و میبینن که چیکار کردن!! و سرزنش ها و طعنه هایی که لوگو به واکر وارد میکنه و آدامز سعی میکنه جلوجو بگیره. و اون اکو شدن صدا.. همه و همه ..
یکی از قشنگ ترین بازیای عمرم بود. واقعا هم داستانی مه طراحی عالی بود! جنگ واقعی رو به رخ کشیده.! من که یه مدت از بس این بازی رو بازی کردم و با داستانش اوج گرفتم افسرده شده بودم..
آقا من این بازی رو چند بار بازی کردم و تمومش کردم و تو این بازی به یک نکته خیلی ظریف دست یافتم
تو اون مرحله که اون آدمایی که به اصطلاح دشمن ما هستن و خودشون هم فارسی حرف میزنن و به نظر میرسه که ایرانی هم هستن و میخوان لوگو رو بکشن اگه دقت کنید سازندگان بازی میخوان غیر مستقیم بهمونن که فارسا یا بهتر بگم ایرانی ها وحشی هستن و به وحشی گری میپردازند من خودم ترکم ولی به شدت از این مسئله ناراحت شدم دوستان در ادامه یه سری نکات جذابتر بهتون میگم
اونا ایرانی حرف نمیزدن فقط اونایی که اولین بار بهمون حمله کردن فارسیم بلد بودن چون مسلما دبی یه شهر عرب نشینه نه فارسی نشین(جغرافیا دوست من) بعد جایی که لوگو کشته شد اونا عربی میحرفیدن و مهم تر از همه کل بازی واکر فک میکرد کار درستو میکنه و یه قهرمان در صورتی که یه جنایت کار روانی بود کنرادم بش گف که تو فک میکردی یه قهرمانی درصورتی که یه خرابکاری اون ادماییم که لوگو رو کشتن چون از جنایات اون 3 نفر با خبر بودن اون کارو کردن(نابود کرد کل آب موجود تو دبی_کشتن اون همه نجات یافته_کشتار اونهمه سربازای ناجی و غیره)
تو صحنه از بازی مجبور بودیم
این بازی یکی از قشنگ ترین بازی هایی بود که تو عمرم بازی کردم . واقعا بازی قشنگی بود . این بازی منو وادار کرد گریه کنم .
MAN KE SARE UN SAHNE DAGHUN SHODAM LAMASAB KHEILI BAD BUD
این بازی باید تو تاریخ ثبت بشه تموم درگیریاش عالی بود داستان بازی عالی بود گرافیک بازی چیزی کم نداشت خلاصه خیلی بازی توپی بود من که میگم این بازی رو باید همیشه رو سیستم اماده داشت خیلی توپه
این جملاتش هیچ وقت از یادم نمیره:
Do you feel like a hero yet?
do you even remember why do yo came here?
you need some one to blame … then you cast it on me! (konrad
It’s all your fault! You did this not me!
welcome to dubai
میشه داستان و کامل توضیح بدید؟مخصوصا اخرش که میرسه به کاپیتان کرنارد به هم چی میگن؟
سلام قبلا افراد دیگه این کارو کردن. این لینک ها رو ببین:
http://pardisgame.net/thread-28787.html
http://gamesiders.com/1391/10/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-spec-opsthe-line%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D9%86-%D8%B2%D8%AF%D9%87/
http://gamesiders.com/1391/10/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-spec-ops%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%85%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D9%84%D8%B9%D9%86%D8%AA%DB%8C/
http://gamesiders.com/1391/10/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%DA%A9-%D8%A7%D9%88%D9%BE%D8%B3%D8%AE%D8%B7-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D9%85%D8%AF/
سه قسمتش تو سایت. قسمت های دیگه رو مثل اینکه نذاشتن. از خودشون بپرس
agha haechi began sazande in bazi mariz ravani bode maslan ma az kodom gorestoni baiad mifahmidim in walker ghati dare pas amalan ma hich tasmimi nagerftim ke mikhaim khob bashim ia bad man zamani asabam khord shod ke film tavahomate walker gozasht va dar akhar be nazere man behtarin dialog bazi in bod vaghti tamam sarbaza ro mikoshi bisime iekishon ) roshan mishe va to behesh migi (welcome to dubai
خب تو هر بازی که نباید تصمیم گرفت. سازندگان یه داستانی مدنظرشون داشتن که اونو روایت کردن و به نظرم تو این کار هم خیلی موفق بودن
به نظر من ایشون(M.A) راست میگن این بازی بازی خوبی بود از هر نظر بگید من این بازی رو قبول دارم ولی تنها مشکلش از نظر من این بود که تصمیم گیری رو با ما نذاشتن یعنی قتل و غارت بکنیم بعدش آخر بازی یه جوری داستان رو به ما بفهمونن که سزاوار مرگ هستیم(منظورم واکر هستش) اونوقت میذارن انتخاب کنی که خودتو بکشی یا نه ولی جوری که آخر بازی داستان رو به ما میفهمونن جوریه که اگه خودتو نکشی حس میکنی اشتباه کردی من نمیدونم چند نفر با من موافقن ولی از نظر من باید انتخاب رو به اختیار خودمون میذاشتن مثلا قبل از این که همه رو بمب بارون کنیم ادامز به ما خمپاره حاوی فسفرهای سفید رو نشون میده ولی لوگو به ما اخطار میده و با این کار مخالفه مثلا اینجا رو باید به اختیار ما بذارن که با کدوم موافقیم بعد حرف یکی رو قبول کنیم بعدش همون کار رو انجام بدیم ولی این بازی این
اختیارات رو به عهده ما نذاشت و علاوه بر این قسمت جاهای دیگه ای از بازی هم هست که بازی نذاشت ما انتخاب بکنیم و بازی به صورت پیش فرض ادامه دار میشد. از نظر من این میتونه تنها مشکل اساسی بازی باشه اگه این مشکل حل میشد این بازی حداقل از نظر من و کسایی که نظر من رو دارن یه بازی فوق العاده میشد.
بازی قشنگی بود ولی یه کم حوصله سربر.
حرفات درستو واضح بود.
بعضی نظرها چیز شعره………..
خیلی قشنگ از بازی سردر آوردی.
تو یه بازی باز حرفه ای هستی
ممنون امین جان لطف داری
بازیش باحال بود ولی داستانش خیلی نامردی ها داشت!
خدایی عج بازییی بود من که 3 بار عوضش کردم چهارمین بار درست شد 🙂
چه جوری هم بازی میکنی هم داستانشو تجزیه تحلیل میکنی؟بابا تو دیگه ابر گیمری حسین جان!
یکی از بهترین بازی های عمرم بود مخصوصا این صحنش که هرگز یادم نمیره
سلام
خوب بود
مطلبی کاملا کوتاه ولی گیرا
ممنون
بیچهاره ها خیلی صحنهی بدی بود مخصوصا وقتی دیدم دست مادر رو صورت بچه هستو یه دستش کنده شده شبیه زامبیا شدن
بالا خره امریکای ها ادم های بدی بودن یا نه یه جا با عرب ها میجنگیدی یه جا هم با امریکای ها یه جا هم با عرب ها وبا امریکای ها خوب بودی من که نفهمیدم دشمن تو این بازی کیه اگه میدونی به من هم بگو
یه سوال دیگه کانراد هم مثل بقیه چیز ها جزو توهم هاش بود
بله. کانرادی در بازی اصلی به هیچ وجه وجود نداشت!!
فقط تنها صحنه اول بازی کانرد رو نشون میده که تو یه هوای غروبی از خواب بیدار میشه و از پله ها بالا میره و مثل یه روز عادی کاری رفتار میکنه, اما از درون…
این قضایا مال 6 ماه قبل پیشه. دقیقا همون وقت که کانرد پشت اون سیگنال ضعیف با اون صدای دلنشین. درعین حال خسته. لرزه انداز دروسط شهر مرده ی دبی جهان رو میلرزونه
واقعا هم تمام گیمرها و هم منقد هایی که فقط بر اساس عقاید خودشون هر نمره ای به هر بازی میدن واقعا درحق این بازی بسیار بسیار نامردی کردن!!! اصلا از هیچ لحاظ سزاوار این همه کم لطفی نبود. بسیار طول میکشه تا همه عظمت این بازی رو درک کنن.
آخ دلم کشید باز بشینم سر 5ساعت تمومش کنم :)) هربار میشینم پاش یه سره تا آخرش میرم
منم دلم کشیده دوست دارم دوباره بازیش کنم!
من بد از رد کردن اون مرحله ی دلخراش گریم گرفت
این قسمتش واقعا عجیب بود. تو هیچ بازی ای نمونش رو ندیده بودم. کلا داستانش واقعا گیرا بود. من تو اون قسمت که باید از بین جنازه ها رد میشدی به هرکی که میدیدم داره جون میکنه یا درد میکشه شلیک میکردم تا راحت شه :). اون قسمتش که لوگو رو دار زدن اینقد ناراحت و عصبانی شدم که زدم با نارنجک انداز 15-20 تا ازون ادما رو کشتم . میگفتم آشغالا اومدم کمکتون اون وقت شما میزنید سرباز زیردست منو میکشید. آخرش فهمیدم که همه آتیشا زیر سر خودمه. فهمیدم چه گندی زدم. همون بهتر که من نرفتمه نظامی بشم 🙂
بازی خوبی بود چون با موتور آنریل 3 ساخته بود محیط های بازی بسیار زیبا بود ولی درجه سختی بازی خیلی نا متعادل بود
عاشق این بازیام…ازینا سراغ دارید بازم عایا؟
بازى خیلى احساسى هستش نمیدونم بازیش. کنم یا نه
سلام خدمت همه
من این بازی رو چندین بار تموم کردم واقعا میگم سری بازی های کالاف دیوتی و… باید جلوش زانو بزنن از لحاظ داستان عالی بود و تنها بازیی بود که تا این حد با احساسات بازی میکرد.
از حق نگذریم گرافیکش فوق العاده بود و روند بازی هم خیلی قشنگ و هیجان انگیز بود آهنگشو که دیگه نگووو
این بازی دو نکته داشت:
1-وقتی بازی رو اجرا می کنی رو صفحه اصلی بازی پرچم آمریکا رو برعکس آویزان کردن (بغل اون اسنایپر تو صفحه اصلی)که این نشانه ی این است که سربازا از نظر روحی بسیار ضعیف هستند .که این رو تو دیالوگ های بین سربازان افراد می شنویم ( ما برای چی اینجا هستیم!؟؟! برای کشتن مردم!!! )
2- تو پایانی که انتخاب میکنی کنراد رو بکشی و به اون سربازا برسی یک چیز ناخوشایند پیدا کردم تو اون صفحه هایی که معمولا هنگام رفتن به مرحله بعد میاد نوشته اگه تو آدم بهتری بودی اینجا نبودی ( یعنی وارد این مرحله نمی شدی)!!!
درین باره کلا نوشته های لودینگ پر از تیکه و کنایه های خیلی سنگین بود و هرچی به پایان نزدیک میشدیم بیشتر و سنگین تر میشدن مثلا یکیش این بود که همه ی اینا تقصیر توعه که باز خرابکاریای در طول بازی یادمون میاد
زبان بازی من روسی و دشمنا هم فارسی صحبت میکنن عجیب نیس
هر چهار پایانش هر کدوم چند چپتر هستن؟
آقا عالییییی بود این بازی .هم از نظر داستان هم از نظر گرافیک .واقعا همه چی تمومه این بازی.کسایی که میگن خسته کنندس یا ایراد میگیرن واقعا بی لطفی در حق سازنده هاش میکنند.بهترین بازی کل عمرم بود !
آقا کی fubarرو تا آخرش رفته لایک کنه😎
Gentlemens welcome to Dubai😑
کلا در طول بازی طیف حال کاراکتر به خوبی دیده میشه اوایل حالشون خوبه هر چی میگذره دیوونه تر میشن این دیوونه تر شدنو تو اکسکیوشنا میشه دید یکیم اول بازی از کشتن نجات یافته ها ناراحت میشد و میگف فک میکردم اومدیم کمک ولی دیوونگی خود واکر بود ماموریتشون پیدا کردن سربازای نجات یافته گزارش دادن و برگشتن بود شد دزدین آبو بمبارون مردم و تیر بارون مردم و کشتار سربازای آمریکایی
آخرشم توهم کنراد گف بش قبل اینکه تو بیای 5000 نفر تو دبی زنده بودن الان که هستی چند نفر؟ فردا چند نفر من اومده بودم مردمو از طوفان نجات بدم ولی باید اونارو از تو نجات میدادم این دیالوگو هرکی فهمید امکان نداره یاد جنایتاش در طول بازی نیوفته
من که تا لحظه آخر کشتم. بازم میومدن میکشتم. به جز آخر بازی من جای دیگه ای حق انتخاب ندیدم. خیلی جاها نمیخاستم کاری کنم ولی خب انتخاب دیگه ای نبود.
خیلی اعصبانی بودم و شخصیت اصلی بازی رو سرزنش می کردم همش تقصیر ما و فرمانده آن گروه بود