قبل از شروع بگم که توضیحاتی برای درک بهتر موضوع در داخل پرانتز و انتهای پاراگراف نوشته شده است.
” تفسیر اجتماعی” به معنای چگونگی احساس یک فرد در مورد یک جنبه یا ماهیت یک جامعه است. اغلب، انگیزهای که پشت “تفسیر اجتماعی” وجود دارد این است که یک تغییر یا تکامل مطلوبی را در اجتماع توسعه دهد.
در حالیکه بازیهای ویدئویی پیشرفت میکنند، طریقهی داستانپردازی آنها نیز رشد پیدا میکند. سازندگان از بازیها به عنوان وسیلهای برای ابراز نظریات خود، و همچنین تفسیری برای بیشتر معنا پیدا کردن روایت داستان خود، استفاده میکنند.
اخیرا باکس شات بازی Bioshock Infinite به بیرون درز کرد که باعث خوشحالی جامعهی بازیبازان شد. توقعات از بازی بدون شک بسیار زیاد است چرا که خیلیها انتظار دیدن چیزهای بیشتری نسبت به نسخهی اول Bioshock دارند. آنها یک داستان منحصر به فرد و تفسیر اجتماعیای غنیتر میخواهند. (در ادامه به مفهوم این جمله پی میبرید)
Objectivism در شهری ویرانشده
شخصیت منفی بایوشاک یعنی Andrew Ryan، به خاطر صدای آرامش بخش و ماهیت غیرقابل پیشبینیاش شناخته شده است. اما گذشته از نکات سطحی، رابطهی او با نویسندهی مشهور یعنی Ayn Rand، خالق فلسفهی Objectivism یا عینیگرایی، هم مشهود و هم ناپیدا است.
فلسفهی Objectivism یا عینیگرایی، شرح این است که پیشرفتهای فردی بر احتیاج دیگران مقدم است. Rand فلسفهای را از خود شرح داد که در آن جامعه بر پایهی گروه کوچکی از نخبگان پایبند است که به دنبال برتری خود میباشند. به این وسیله این مردم میتوانند جامعه را سوق و پیشرفت دهند. این نوع از کاپیتالیسم مطلق و خاص در کتابهای او به وفور نشان داده شده است. کاراکترهای او نیز معمولا این نظریه را بازتاب میدهند. (در واقع کن لوین ایدهی کاراکتر Ryan رو از Howard Hughes که یکی از شخصیتهای کتاب Rand هست، گرفته است)
از این واقعیت که اسم Andrew Ryan تحریفی از Ayn Rand است که بگذریم، هر دوی آنها عقاید مشابهی دارند. به یاد دارید که در ابتدای ورود خود به Rapture، شاهد مجسمهای از Ryan بودید که بر روی آن بنری نسب شده بود:” نه خدایان و نه پادشاهان.فقط بشریت” (No Gods or Kings. Only Men) در پیشبرد داستان شاهد آن هستید که هرج و مرج ایجاد شده در شهر به خاطر ایدهها و فلسفهی Andrew Ryan ایجاد شده بود. (Ryan در واقع سران کشورها رو بخصوص شوروی رو “انگل” خطاب میکرد و فکر میکرد آنها میخواهند همه چیز را تصرف کنند. البته پاراگراف معروفی هم در رابطه با شهرش گفته :”شهری که هنرمندان از سانسور نمیترسند، جایی که بزرگان توسط افراد کوچک محدود نیستند و مکانی برای دانشماندان که توسط اخلاقیات جزئی و بی اهمیت بسته نباشند.” Ryan تنها جایی که احساس میکرد در دسترس “انگلها” نیست همین Rapture بود.)
خود شهر با ایدهی اینکه جایگاهی برای بروز فلسفهی Objectivism باشد، ساخته شد. همهی ساکنان شهر افرادی توانا بودند که به خاطر موفقیتها و کشفیاتشان اسم و رسمی پیدا کرده بودند. Ryan مکانی را خلق کرد که فکر میکرد بدون دخالت حکومت، نخبگان میتوانند ایدههای خود را بدون هیچ نگرانیای پیشرفت دهند.
یکی دیگر از اصول Objectivism “دلیل” است. به خاطر نفرت مشهود Ryan از مذهب، سوسیالیسم و بشر دوستی، او این اصل را بالاتر از همه چیز قرار داد. همچنین هیچ وقت این عقیده را که هر انسانی مسئولیت کمک کردن به یکدیگر را دارد، نپذیرفت. Ryan هم مثل Rand عقیده داشت که اگر هرکس به دنبال پیشرفت خود و رفاه خود باشد، جامعه گسترش یافته و پیشرفت خواهد کرد.
از آنجایی که اقتصاد، حکومت و صنعت مردم را در جهان واقعی متحد کرده است، Ryan از آنها برای تامین بنیان جامعهای استفاده کرد که میتوانست با “دلیل” و “خود پیشبری” پیشرفت کند. این اصول جرقهی جنگ داخلی را در Rapture زد، همانطور که شما در زمان ورود خود به شهر، شاهد آن بودید. Ryan و Rand هر دو حامی اقتصاد آزاد خالی از عقاید ناملموس بودند، که در مورد Ryan، این موضوع در نهایت منجر به سقوط شهرش شد. (فرنک فانتین جملهی معروفی در این رابطه داره: “These sad saps. They come to Rapture, thinking they’re gonna be captains of industry. But they all forget that somebody’s gotta scrub the toilets” مفهوم کلیش همین مشکلاتی بود که با جمع نخبگان پیش اومده بود)
Tunnel Vision در بازیهای ویدئویی
Tunnel Vision یا بینایی کانونی در واقع تصویری ضعیف و ناپیدا است. سازنده با تمایل به هدفی متمرکز در واقع میخواهد هدف خود را برساند.
تمایل خالق Rapture و Rand به یک گرایش خاص، عاملی بود که این دو را در کنار هم قرار داد. هردوی آنها عقیده دارند که این “راه یا بزرگراه” آنهاست. این گفتهی کن لوین خالق Bioshock است. (اینجا کن لوین تشابه خودش را به Rand بازگو میکند و اینکه “her way o the highway” عقیدهی Rand است)
لوین میگوید: “من به دنبال آن بودم که بازیای در مورد شخصیتی خاص بسازم. کسی که عقاید محکمی در یک فلسفهی خاص داشته باشد. این یک داستانی اخطارآمیز در مورد عقایدی غیرقابل اجتناب است.” همانند Ryan، Rand هم عقاید او را داشت. این شروعی بود که به سقوط Rapture منتهی شد. به خاطر عقاید سخت و ناسازشی Ryan، او به طور غیر مستقیم شهر خودش را نابود کرد.
لوین از شخصیت Ryan و (از روی طعنه) خود بازیکن استفاده کرد تا نشان دهد که قبول کردن حقیقت بدون تحقیق و بازرسی روی آن، چه خطرات و پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت. در بازی شاهد آن بودیم که شما نه تنها بینندهی نابودی یک جامعه به دلیل عقایدی سخت بودید، بلکه آن را تجربه نیز کردید.
لوین میگوید: “قهرمانان Ayn Rand هیچ عیب و نقصی ندارند. پس بزار این مفهومات فلسفی را در دنیایی قرار دهیم که همه چیز از کنترل خارج شده است.” (کن لوین قهرمانان Rand رو به Dr Doom تشبیه کرده بود)
در میان تمام آن هرج و مرجهای شهر در حال سقوط، صدای آرامش بخش Ryan در میان راه شما را همراهی میکند. بازی ما را مشروط به اطمینان کردن هر چیزی که به ما میگفتند کرده بود. همانند Ryan ما نمیتوانستیم تغییرات محیطی را ببینیم. اما در آخر Ryan حقیقتی را معلوم ساخت، آن هم اینکه ما شست و شوی مغزی شده بودیم. زمانی برای واکنش نشان دادن نبود، او بر ما مسلط شده بود. در اینجا بود که ما متوجه عاداتی شدیم که دههها بازیهای ویدئویی به ما تزریق کرده بودند. در این راه ما هم با Rand در یکجا قرار داشتیم، ما چیزهایی را بدون توجه قبول میکردیم و انجام میدادیم. (در اینجا شاهد مفهوم تفسیر اجتماعی بازی میشویم)
Bioshock از بازیکنها میخواست که بازی را مورد سوال قرار دهند، آن را بازرسی کنند تا اینکه چشمان خود را ببندند و از روی عادت بازی را بازی کنند. Bioshock به وسیلهی یک روایت داستانی متقابل، کاری کرد که ما قوانین بازیهای ویدئویی را زیر سوال ببریم و آن را بازرسی کنیم، به همان صورت که ایدههای Rand را زیر سوال بردیم. (با ساختن Rapture، ایدههای Rand رو به نوعی دیگر نشان داد، البته از نظر خیلیها به فلسفهی Rand حمله کرد)
کن لوین میگوید: “من متوجه این شدم که چه اتفاقی میافتد اگر ما شروع به زیر سوال بردن خودمان کنیم؟ این به یک سری حقیقتهای پذیرفتهشده تبدیل میشود به جای چیزی که شما مدام در واقعیت استفاده میکنید. من فکر میکنم بازتاب اینها باعث میشود تا مردم به بازیهایی که بازی کردهاند برگردند و در مورد آنها کمی فکر کنند، فقط کمی“
بازی خوبیه میشه خیلی چیزا ازش برداشت کرد
راستشو بخواین ، من که هیچی نفهمیدم.
desmond عزیز شما بی تقصیری چون که این بازی کلا مبهم ساخته شده تا تعابیر مختلفی ازش در بیاد
جالب بود ولی خیلی علم بود
نمیخوام غمپز(میدونم غلط املایی دارم…)الکی بدم اما هیچی حالیم نشد…
مهم نیست! چون باید به داستان این بازی اشراف داشته باشی تا اینو بفهمی… یکمی فلسفیه و هرکسی نمیفهمه!
سلام راستشو بخواین من این مطلب شمارو نخوندم فقط یه سوال دارم راجع به بازی نسخه اولی که عکسشم گذاشتید نصبش کردم ماله شرکت دارینوس هستش ولی تو بازی صدا نداره منوی بازی صدا داره ها میشه راهنمایی کنید مشکلو حل کنم؟
سلام. این بازی واقعا یک شاهکاره . شاید خیلی ها حرف من رو قبول نداشته باشن . ولی شما هایی که دارین نظر من رو میخونین. فقط با دیدن مرحله آخر بازی به حرفم میرسید من که اشگم در اومد و چند ساعتی رفتم تو کما حال شما رو هم بعدا میپرسیم
بله دقیقا این بازی یه شاهکاره. فکر کنم همه هم موافق باشند